سخنان زیبا و انرژی بخش بزرگان

میشل دو مونتنی

میشل دو مونتنی (به فرانسوی: Michel de Montaigne)‏ (۲۸ فوری ۱۵۳۳–۱۳ سپتامبر ۱۵۹۲) یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان و فیلسوفان دورهٔ رنسانس است. او فیلسوف و حکیم اخلاقی بود و در خاندانی اشرافی زاده شده بود.
 

میشل دو مونتنی

 
برای مونتنی به عنوان یک فیلسوف، مطالعه ی آدمی از منظر ماهیت و شرایط وجودی او و نیز مباحث مربوط به ارزش شناسی و اخلاقیات از اولویت و اهمیت بیشتری برخوردار است. او میل چندانی به دنبال کردن مباحث مابعدالطبیعه و هستی شناختی نداشت.
مونتنی که متعلق به نسلی محروم از ایده‌آلیسم امیدبخشی بود که هم‌عصران پدرش از آن بهره‌مند بودند با تمرکز بر زندگی خصوصی‌اش خود را با بدبختی‌های جامعه وفق داد. او به نوشتن قطعاتی درباره دوستی، نام‌ها، بی‌رحمی‌ها، تغییر رویه و… مبادرت کرد و در مجموع صد و هفت مقاله نوشت و به پرسش اخلاقی “انسان چطور باید زندگی کند؟” پرداخت.
کتاب «چطور زندگی کنیم؟» را انتشارات ققنوس  چاپ و منتشر کرده است.
 

جملات میشل دو مونتنی :

 

  • من نباید جادۀ راست را تنها به دلیل راست بودن آن برگزینم، باید آن را به این دلیل دنبال کنم که به تجربه دریافته‌ام که در انتها، این جاده بهترین و سودمندترینِ جاده‌هاست. میشل دو مونتنی
  • والاترین چیز در این دنیا آن است که بدانی چگونه متعلق به خودت باشی. میشل دو مونتنی
  • چه کسی می داند؟ وقتی من دارم سرم را با گربه خودم، گرم می کنم، شاید آن گربه باشد که دارد سرش را با من گرم می کند. میشل دو مونتنی
  • مرا، رنگ به‌چه‌کار آید، وقتی نمی‌دانم چه‌چیزی را نقاشی کنم.میشل دو مونتنی
  • انسان باید همیشه به‌خطا و نادرستی خدمتکارانش قدری میدان بدهد.میشل دو مونتنی
  • ما، در جستجوی شکل دیگری از زندگی هستیم، چون از وضعیت کنونی خود نمی‌توانیم بهره بگیریم. ازآنجائی‌که استعداد درونی خویش را نمی‌شناسیم، به‌بالاتر چنگ می‌اندازیم، اما از این اصل غافلیم که اگر بر چوب‌های بلند هم به‌ایستیم، بازهم باید باپاهای خود قدم برداریم و اگر بر بالاترین جایگاه ممکن بنشینیم، بازهم برروی ماتحت خویش قرار خواهیم گرفت. میشل دو مونتنی

 
منابع : ویکی پدیا , ویکی‌گفتاورد


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا