ملاصدارا ، زندگی نامه ملا صدار ، جملات ملا صدرا , Mulla Sadra , ملاصدرا بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه به عنوان سومین مکتب مهم فلسفی در جهان اسلام است. او نظام فلسفی خود را در کتاب «الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه» معروف به اسفار تبیین کرده که از مهمترین کتابهای وی است.
زندگی نامه ی ملاصدرا شیرازی در برخی کتابها اینگونه آمده است که : محمد بن ابراهیم قوامی شیرازی ملقب به صدر الم تالهین یا ملاصدرا در ظهر روز نهم جمادی الاولی سال ۹۸۰ قمری دیده به جهان گشود. پدر ملاصدرا خواجه ابراهیم قوامی مردی پرهیزگار دیندار و دوستدار و حامی دانش و معرفت بود. در زمان حیات ملاصدرا, شیراز دارای حکومت مستقلی بود و حکمرانی آن به برادر شاه واگذار گردید که، پدر ملاصدرا بعنوان معاون او و دومین شخصیت مهم آن منطقه به شمار می رفت, و به نظر می رسید تنها موهبتی که خداوند به او ارزانی نداشته است داشتن فرزند باشد. اما بالاخره خداوند درخواست ها و دعاهای این مرد پاک و زاهد را بی جواب نگذاشت و بهترین پسران را به او ارزانی کرد که او را محمد ملقب به صدرالدین نام نهاد به آن امید که عالی ترین شخصیت مذهبی گردد.
پدر ملاصدرا ـ خواجه ابراهیم قوامی ـ سیاستمداری دانشمند و بسیار مؤمن بود و با وجود داشتن ثروت و عزت و مقام هیچ فرزندی نداشت، ولی سرانجام بر اثر دعا و تضرع بسیار به درگاه الهی، خداوند پسری به او داد که بعدها به نام ملاصدرا معروف گردید.
صدرا پسری بسیار باهوش، جدی، باانرژی، درسخوان و کنجکاو بود. در مدت کوتاهی تمام دروس مربوط به ادبیات زبان فارسی و عربی و هنر خط نویسی را فراگرفت. درسهای دیگر او علم فقه و حقوق اسلامی و منطق و فلسفه بود که در این میان صدرای جوان ـ که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود ـ از همه آن دانشها مقداری آموخت ولی طبع او بیشتر به فلسفه و بخصوص عرفان گرایش داشت.
ملاصدرا بخشی از این آموزشها را در شیراز دید، ولی بخش عمده آن را در پایتخت آن زمان (قزوین) گذراند. وی در قزوین با دو دانشمند و نابغه بزرگ- شیخ بهاءالدین عاملی و میرداماد ـ آشنا شد و به دروس آنان رفت.
در دوران جوانی, ملاصدرا جوان با شیخ بهایی آشنا گردید که سنگ بنای شخصیت علمی و اخلاقی ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده کم نظیر بنا نهاده شد. و تکمیل این بنای معنوی را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینی و الهی و معارف حقیقی و اصول یقینی سیدامیر محمد باقر بن شمس الدین مشهور به میرداماد عهده دار گشت. از شاگردان او میتوان به حاج ملاهادی سبزه زاری و ملامحسن فیض کاشانی اشاره کرد.
با انتقال پایتخت صفویه از قزوین به اصفهان، شیخ بهاءالدین و میرداماد به همراه شاگردان خود به این شهر آمدند و بساط تدریس خود را در آنجا گستراندند. ملاصدرا که در آن زمان ۲۶ یا ۲۷ سال داشت، از تحصیل بینیاز شده بود و خود در فکر یافتن مبانی جدیدی در فلسفه بود و مکتب معروف خود را پایه گذاری میکرد.
وی که سرمایهای بسیار و منبعی سرشار از دانش و بویژه فلسفه داشت و خود او با نوآوریهایش آراء جدیدی را ابراز کرده بود، در شیراز بساط تدریس را گستراند و از اطراف شاگردان بسیاری گرد او جمع شدند. اما رقبای او که مانند بسیاری از فیلسوفان و متکلمان، از فلاسفه پیش از خود تقلید میکردند، و از طرفی موقعیت اجتماعی خود را نزد دیگران در خطر میدیدند، یا به انگیزه دفاع از عقاید خود و یا از روی حسادت بنای بدرفتاری را با وی گذاشتند و آراء نو او را به مسخره گرفتند و به او توهین میکردند.
این رفتارها و فشارها با روح لطیف ملاصدرا نمیساخت، از این رو از شیراز به صورت قهر بیرون آمد و به شهر قم که در آن هنگام هنوز مرکز مهم علمی و فلسفی نشده بود، رفت. ملاصدرا در شهر قم هم نماند و به روستایی به نام کَهَکْ در نزدیکی شهر قم منزل گزید.
شکست روحی ملاصدرا سبب گردید تا مدتی درس و بحث را رها کند و همانگونه که وی در مقدمه کتاب بزرگ خود ـ اسفار ـ گفته است، عمر خود را به عبادت و روزه و ریاضت گذراند. وی در این دوران ـ که از نظر معنوی دوران طلائی زندگانی اوست ـ توانست به مرحله کشف و شهود غیب برسد و حقایق فلسفی را نه در ذهن که با دیده دل ببیند و همین سبب شد که مکتب فلسفی خود را کامل سازد. وی حدود سال ۱۰۱۵ق سکوت را شکست و قلم بدست گرفت و به تألیف چند کتاب از جمله کتاب بزرگ و دائرهالمعارف فلسفی خود به نام اسفار پرداخت.
وی تا حدود سال۱۰۴۰ق به شیراز باز نگشت و در شهر قم ماند و در آن شهر حوزه فلسفی بوجود آورد و شاگردان بسیاری پرورش داد. دو تن از شاگردان معروف او فیاض لاهیجی و فیضکاشانی هستند که هر دو داماد ملاصدرا شدند و مکتب او را ترویج کردند.
یکی از ابعاد زندگی پرماجرای ملاصدرا، سفرهای او به زیارت خانه خدا است. در این سفرها که به صورت کاروانهای بزرگ حاجیان انجام میشد، عدهای از گرما و تشنگی و خستگی در راه میمردند. ملاصدرا برای آنکه اینگونه ریاضتها را در کنار دیگر ریاضتهایش انجام داده باشد هفت بار قدم در این راه گذاشت ، و سرانجام در سفر هفتم بر سر راه خود به مکّه و زیارت کعبه در شهر بصره (در خاک عراق) بیمار شد و چشم از جهان بربست و درگذشت و این جهان را برای شیفتگان آن باقی گذاشت.
مسیر سفر او ـ اگر از شیراز انجام شده باشد ـ راه آبی و گذار از ساحل شرقی خلیج فارس بسوی ساحل غربی آن و بندر بصره در عراق بوده است که در آن زمان جزئی از کشور ایران بود.
سال درگذشت ملاصدرا بنا بمشهور سال (۱۰۵۰ هـ / ۱۶۴۰ م) است، ولی بنظر ما سال صحیح درگذشت وی (۱۰۴۵ هـ / ۱۶۳۵ م) بوده که نوه او بنام محمد علم الهدی ـ که یکی از ستارگان دانش در زمان خود و فرزند علامه فیض کاشانی است ـ آنرا در یادداشتهای خود ضبط کرده است، و قطع ناگهانی و ناقص ماندن برخی تألیفات وی مانند تفسیر قرآن و شرح اصول کافی از (محدث کلینی) در حدود سال (۱۰۴۴ هـ / ۱۶۳۴ م) مؤید این ادعاست.
فوت ملاصدرا در بصره واقع شد ولی بنابر سنت شیعیان او را به شهر نجف (در عراق) ـ که آرامگاه امام علی(علیه السلام) جانشین و پسر عمو و داماد پیامبر(صلی الله علیه وآله) و پیشوای نخستین شیعیان است ـ بردند و بنابر گفته نوه او ـ علامه علم الهدی ـ او را در طرف چپ صحن حرم امام علی(علیه السلام) دفن کردند.
آثار گرانبهای ملاصدرا :
- الحکمه العرشیه
- الحکمه المتعالیه فی الاسفار العظیمه الاربعه
- اللمعه المشرقیه فی الفنون المنطقیه
- المبدا و المعاد
- المشاعر
- المظاهر الالهیه فی الاسفار علوم الکاملیه
- الشواهد الربوبیه فی مناهج السلوکیه
- التصور و التصدیق
- الوریده القلبیه فی معارفه الربوبیه
- اسرار الایات و الانوار البینات
- دیوان اشعار
- حدوث العالم
- اکسیر العارفین فی المعارفه طریق الحق و الیقین
- اعجاز النعمین
- کسرالاصنام الاجاهلیه فی ذم المتصوفین
- مفاتیح الغیب
- متشابهات القرآن
- رساله سه اصل
- و …
عکس صفحهٔ آخر کتاب الصراط المستقیم میرداماد، به خط و امضای ملاصدرا :
منابع : ویکی شیعه ، پروش افکار ،