۵ نکته که زندگی شما را متحول میکند |
در این مطلب ۵ نکتهای ارائه میشود که اساسی هستند .
مسلماٌ اینها نسخهای آنی نخواهند بود اما اساسی خواهند شد برای یک زندگی مفید و موفق .
۱ – فعال باشید
ویکتور فرانکل میگوید بین محرک و پاسخ خلاء وجود دارد و در حدفاصل این خلأ، تمامی آزادی ما نهفته است.
با اینکه وی از محرومیتهای شدید در اردوگاههای کار اجباری نازی رنج میبرد،
اما به این باور رسید که خود مسئول اندیشهها و اعمال خود است و فقط برخی واکنشهای شرطی نیست.
همانند فرانکل، ما نیز باید تلاش کنیم با همنوا کردن تمامی تجارب زندگی، سرنوشت خود را بیافرینیم.
هر چیزی از ذهن ما آغاز و به بیرون ساطع میشود بنابراین هر آنچه در اطراف ما رخ میدهد
بازتابی از دنیای درون خود ماست.
اینکه ما به این دنیای درون اجازه دهیم سرکش شود، اینکه بگذاریم علفهای هرز رشد
کنند و همه جا را بگیرند یا اینکه بوستان سرسبز و دلپذیری را پرورش دهیم،
همه انتخاب خود ماست؛ این معنی واقعی فعال بودن است.
در ادامه :
۲ – مسئولیت پذیر باشید
از آنجا که ما این قدرت را داریم که تجربهها را انتخاب کنیم، نیاز داریم مسئولیت این انتخاب
را هم پذیرا باشیم. شاید هر چیزی که در سر راه ما قرار میگیرد نتیجه مستقیم افکار
ما نباشد (هر چند برخی ممکن است بگویند باشد) اما هر آنچه ما به زندگیمان جذب میکنیم،
تا حد زیادی، بازتابی از نحوه اندیشیدن ماست.
اکثر اینها در سطح ناخودآگاه رخ می دهند اما همین ناخودآگاه از ذهن اندیشمند ما
خط میگیرد بنابراین تغییر در نحوه اندیشیدن، دنیای ما را متحول خواهد کرد و ما در برابر آن مسئول هستیم.
رفتار ما نتیجه طبیعی تصاویر ذهنی ماست بنابراین مسئول رفتارمان نیز هستیم،
همچنین در برابر رفتاری که در دیگران تحمل می کنیم.
اگر بگذاریم دیگران روی اعصاب ما راه بروند، آن وقت باید خودمان را سرزنش کنیم.
۳ – رهبر خوبی باشید
هیچگاه در هیچ یک از عرصههای زندگی اثربخش نخواهیم بود مگر اینکه مهارتهای رهبری
مطلوبی داشته باشیم.
رهبری یک هنر است و هر یک از ما باید رویکردمان را نسبت به آن پیدا کنیم.
اول از همه، باید بفهمیم چگونه خودمان را رهبری کنیم، یعنی اینکه یک قطبنما داشته باشیم،
یک خط سیر که همه کارهای ما را راهنمایی کند. این قطبنما، معمولا به شکل یک بیانیه
ماموریت شخصی است، سندی که بیان کننده جزییات ارزشهایی است که ما با آنها زندگی میکنیم.
همانطور که دیگران را رهبری میکنیم، حال به عنوان والدین، مدیران، در خانواده و سازمانی که ما
خود بخشی از آن هستیم، نیاز داریم پیش از هر کاری و مهمتر از هر چیزی با مثال رهبری کنیم
تا روشن کنیم ارزشهای ما چه هستند و اینکه ما با آنها زندگی میکنیم.
هرگونه عدم انسجامی در ارزشهای ادعا شده و رفتار ما شناسایی و قضاوت میشود و باعث از
بین رفتن اثربخشی ما خواهد شد.
خوددرگیریهای فردی و استانداردهای دوگانه میخی خواهند بود بر تابوت توانایی ما برای رهبری.
یک رهبر خوب، ماهرانه و به آرامی رهبری خواهد کرد، پشت همه، بدون سروصدا و هیاهو.
در کلام تائو ته شینگ :
“سرباز خوب ترس را القا نخواهد کرد.
جنگجوی خوب نمایانگر تجاوز نخواهد بود.
اشغالگر خوب خود را درگیر نبرد نخواهد کرد.
رهبر خوب تمرین قدرت نخواهد کرد.”
این همان ارزش بیاهمیتی است.
این راه دستیابی به همکاری دیگران است.
این راه ساختن همان هارمونی است که در طبیعت هست.
۴ – اجازه ندهید ترس شما را بازدارد.
من عاشق تمامی فیلمهای اِم.نایت شیامالان هستم. فیلم مورد علاقه من نیز «روستا» است.
این فیلم راجع به روبرو شدن با ترسی است که مدام بر ما چیره میشود و رسیدن به
این واقعیت که هر زمان که ما با آنها رودررو میشویم، ناپدید میشوند.
هیچ چیزی آن نیست که به نظر میرسد.
زمانی شنیدم (هر چند به یاد ندارم که کجا) که بیشترین فرمانی که در کتاب مقدس آمده است
این است: «هراس به خود راه ندهید.»
( در ضرب المثلها مشهور است: هرکه نترسید بُرد، هرکه که ترسید مُرد)
انجام میدهیم، ترس وجود دارد.
هر زمانی که خود را به بالاتر میکشیم یا حلقه راحتی خود را بیشتر میکنیم، ترس وجود دارد.
این طبیعت زندگی است. زندگی همواره در حرکت است چه ما به جلو حرکت کنیم،
رشد کنیم، به عقب برگردیم یا بمیریم.
ما انتخابی داریم؛ یا رشد کنیم یا بمیریم. رشد و ترس دست به دست هم پیش میروند.
بخشی از یک بسته هستند و اگر همه نتوانیم این بسته را به آغوش بکشیم، از دست خواهیم رفت.
از شکست نهراسید، شکست ناگزیر و ضروری است. به زندگی همه افراد موفق بنگرید
تا زمزمه شکست را ببینید. این شکست اساس پیروزی است، به شرطی که از آن یاد بگیریم.
دیگران را نیز نترسانید. آنها هم مانند شما زیبا و آسیب پذیرند. تنها گاهی اوقات برای مراقبت
از خود از راههای مختلف تلاش میکنند. هر کسی تمام تلاش خود را میکند،
پس با دیگران با وقار برخورد کنید و از آنها نهراسید.
هرگاه با ترسهایتان روبرو شدید، چون دود ناپدید خواهند شد.
۵ – هیچگاه از آموختن دست نکشید
من به این نتیجه رسیدهام یادگیری فعالیتی اساسی در یک زندگی موفق و هدفمند است.
اگر در یادگیری شکست بخوریم، در رشد کردن هم موفق نخواهیم بود و این مساوی
با مرگ است.
زندگی فرصتهای بیکرانی برای یادگیری در اختیار ما قرار میدهد و هر چقدر شرایط
سختتر باشد، احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که یاد بگیریم.
از دیگران هم می توانیم یاد بگیریم، به ویژه افراد پرتلاش و مبارز. آنها همانند فرشتگانی
از آسمان هستند که به ما در مورد خویشتنمان می آموزند.
همچنین می توانیم از اتفاقات اطراف خود نیز درس بگیریم و بیشتر از همه، با تماشای خود، با دیدن اینکه چگونه واکنش نشان میدهیم و چه انگیزهای ما را به حرکت وامی دارد، یاد خواهیم گرفت.
اگر این ۵ عمل، به عادت تبدیل شوند، منجر به موفقیت در تمام عرصههای زندگی خواهند شد.
مسلما اینها نسخهای آنی نخواهند بود اما اساسی خواهند شد برای یک زندگی مفید.
منبع: خبرآنلاین