۴ رباعی خیام از نگاه ادوارد فیتز جرالد

۴ رباعی از ادوارد فیتز جرالد با ترجمه فارسی و نسخه مبداء اشعار از رباعیات خیام

ادوارد فیتزجِرالد، (به انگلیسی: Edward FitzGerald) (زادهٔ ۳۱ مارس ۱۸۰۹ – درگذشتهٔ ۱۴ ژوئن ۱۸۸۳) یک نویسندهٔ انگلیسی بود که بیشتر به‌خاطر خلق نخستین و معروف‌ترین ترجمهٔ رباعیات خیام به زبان انگلیسی شناخته می‌شود.  
 
 
Ah, my Beloved , fill the Cup that clears
Today of past Regrets and future Fears-
Tomorrow ? – Why, Tomorrow I may be Myself with Yesterday’s Sev’n Thousand years.
 
Lo ! some we loved the loveliest and best
That  Time and Fate of all their Vintage prest,
Have drunk their Cup a Round or two before , 
And one by one crept silently to Rest. 
 
And we, that now make merry in the Room 
They left, and Summer dresses in new Bloom,
Ourselves must we beneath the Couch of Earth 
Descend, ourselves to make a Couch – for whom?
 
Ah make the most of what we may spend , 
Before we too into the Dust descend;
Dust into Dust, and under Dust, to lie,
Sans Wine sans Song , sans Singer, and – sans   End ! …
 
                                    From OMAR KHAYYAM

 

……..
ترجمه اشعار

معشوق من ! مرا از جای لبریز کن که اکنون
افسوس گذشته را می نمایاند و دلتنگی فردا را
می پرسی چرا فردا ؟ فردا چه ؟
فردا, شاید باقی باشم تا هفت هزار سال فردا, تنها !
نسخه اصلی
 
در ادامه :

 

 


« ایدوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم مر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر فنا در گذریم
با هفت هزار سالگان در بدریم »

پادشاها ! آنهائی را که عشق ورزیدیم آن بهترین ها و دلرباترین ها
آن زمان, تقدیر شرابهای آماده شان را
جام هاشان را به یک نفس سر کشیدند
و آنها تک تک به پناهگاه هایشان رفتند
نسخه فارسی
« یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
خوردیم زیک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پیشتر زما مست شدند»
و ما اکنون در این گاه که تابستان شکوفه های نو بر تن می کند
در منزلگاههایی از آن پیشینیان سرخوشیم
بایست که از تخت سرخوشی به زیر آئیم
و خود را منزلگه دیگرانی سازیم … راستی چه کسانی ؟
نسخه فارسی :
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی باده ی گلرنگ نمی باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه ی خاک ما , تماشاگه کیست؟
آه ! پیش از فروشدنمان به زیر خاک
آنچه را که هنوز سهم ماست نصیبمان کن
از خاک به خاک , در قعر گور آرام گرفتن
بی می و مطرب و طرب … بی سرانجامی :
نسخه فارسی:
می خور که به زیر گل بسی خواهی خفت
بی مونس و بی حریف و بی همدم و جفت
زنهار به کس مگو تو این راز نهفت
هر لاله پژمرد نخواهد بشکفت:
از  عمرخیام 
 

خروج از نسخه موبایل