حاج محمدتقی ملقب و مشهور به فصیح الملک و متخلص به شوریده از پرآوازهترین شاعران، ادیبان و فضلای ایران در قرن سیزدهم هجری شمسی |
حاج محمدتقی ملقب و مشهور به فصیح الملک و متخلص به شوریده از پرآوازهترین شاعران، ادیبان
و فضلای ایران در قرن سیزدهم هجری شمسی بود .
شوریده که به خاطر زادگاهش شیراز، به شوریده شیرازی هم معروف شده است،
در سال ۱۲۳۶ ش / ۱۲۷۴ ق متولد شد .
او در سن هفتسالگی به علت ابتلای به بیماری آبله از هردو چشم نابینا
و چهرهاش آبلهگون شد.
و در توصیف چهره خود چنین سرودهاست:
وه از این گونهام، ماشاالله دیدهام نیست که در آینه خود را نگرم
خلق خندند چو من وصف رخ خویش کنم خود بگوشم شنوم، آخر کورم، نه کرم
گو بخندید که گر زشتم در چشم شما در بر مادر خود، خوب چو قرص قمرم
گاه سوزد همی اسپند و دعایم گوید که هماره به عزیزی زی، زیبا پسرم
وی در نهسالگی پدر ش را از دست داد و در تحت سرپرستی داییاش قرار گرفت.
شوریده به زودی در کسب فضایل پیشرفت شایان نمود و به سبب مکاتبه و مشاعره با شاعران
نامدار معاصر مانند: صبوری خراسانی، ملکالشعرای بهار، ایرج میرزا، و وحید دستگردی،
مشهور شد.
در ادامه درباره شوریده شیرازی بیشتر بدانید :
شوریده که هوشی سرشار و قریحه ذاتی قابل توجهی در فراگیری شعر و ادبیات فارسی
و عربی داشت، به رغم نابینایی مطلق در همان عنفوان نوجوانی و جوانی با زبان و
ادبیات فارسی و قواعد و سبکهای مختلف شعری و ادبی آشنایی تامی پیدا کرد
و در کنف حمایت دایی خیلی زود اشعار و سرودههای او در اختیار اهل علم و دانش قرار گرفت
و به اشتهار رسید.
در سال ۱۲۵۰ ش/۱۲۸۸ ق همراه با داییاش به سفر حج مشرف شد و پس از بازگشت
به شیراز در رشته مورد علاقهاش شعر و ادبیات به تتبع و ممارست ادامه داد و با بهرهگیری
از قوه حافظه به حفظ اشعار بسیاری از اساتید و شاعران قدیم و جدید پرداخت.
شوریده در سال ۱۲۷۲ ش/۱۳۱۱ ق به همراه حسینقلی خان نظام السلطنه مافی به تهران
رفت و به دستگاه میرزا علی اصغرخان اتابک صدراعظم وقت ناصرالدین شاه راه یافت و قصاید
متعددی در مدح و ثنای اتابک سرود که سخت مورد توجه او قرار گرفت.
آوازه شاعری او خیلی زود به ناصرالدین شاه رسید و اشعار شوریده در مدح شاه موجبات
تقرب بیشتر او در دستگاه حکومت و سلطنت قاجار را فراهم آورد و از سوی ناصرالدین شاه
به لقب فصیح الملک مفتخر شد.
شوریده که سخنوری حاضر جواب و شوخ طبع بود و در بدیهه سرایی و بهرهگیری استادانه
از لغات و اصطلاحات عامیانه شیراز سرآمد اقران بود
تا پایان دوره سلطنت ناصرالدین شاه در تهران اقامت داشت و به دربار قاجار رفت و آمد میکرد
و با آغاز سلطنت مظفرالدین شاه در سال ۱۳۱۴ ق به درگاه او نیز بار یافته اشعاری در مدح
و تهنیت آغاز پادشاهی او سروده صله و انعام گرفت.
پیش از آن ناصرالدین شاه قریه بوزنجان واقع در کوهمره فارس را به شوریده بخشیده و
سطح کیفی زندگی و معیشت او را سخت ارتقاء بخشیده بود، تا جایی که وقتی شوریده
در همان سال نخست سلطنت مظفرالدین شاه به شیراز بازگشت منزل او به محل آمد
و شد اعیان و اشراف و نیز شعرا، ادبا و فضلای فارس تبدیل شد.
شوریده تقریباً خیلی دیر و در سال ۱۳۲۳ ق/۱۲۸۴ ش که مقارن با آغاز تحرکات انقلاب مشروطیت
ایران بود، تن به ازدواج داد و صاحب پنج فرزند شد.
دو تن از پسرانش میرزا حسن خان متخلص به احسان و میرزا حسین خان متخلص به شیفته
از نام آورترین فرزندان او هستند.
شوریده که شاعری وارسته مینمود طی واپسین سالهای عمر همواره به عنوان زمان پایان
حیاتش با بهرهگیری از هنر شعر ماده تاریخی با ذکر ماه و سال میسرود و این روند را تا آخرین
سال عمرش در سال ۱۳۰۵ ش /۱۳۴۵ ق ادامه داد و نهایتاً در روز
پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۳۰۵/ ششم ربیع الثانی ۱۳۴۵ دار فانی را وداع گفت و همان ماده تاریخ سروده
شده اخیر را بر سنگ مزارش در سعدیه شیراز تراشیدند.
مرگ او با اندوه فراوان دوستدارانش رو به رو شد و برخی از شعرا و ادبای شیراز در فقدان او مرثیههایی
سرودند که بخش اعظمی از آن در نشریات و روزنامههای وقت شیراز چاپ و منتشر شد
، از جمله این شعرا باید از شعاع الملک، محمد جواد کمپانی، وحید دستگردی،
عباس فرات یزدی و عبرت نائینی نام برد.
“شوریده شیرازی همراه با خدمتکارش “
شوریده ارادتی تام به سعدی شاعر بلندمرتبه ایران زمین داشت و طی واپسین سالهای
عمر تولیت افتخاری مقبره سعدی در شیراز را بر عهده داشت
و برای عمران و آبادی آن تلاش فراوان کرد.
از جمله مهمترین اقدامات شوریده، مقابله و تصحیح نهایی کلیات سعدی با دستیاری
میرزا محمود ادیب خوشنویس بود که در چاپخانه مظفری در شهر بمبئی هندوستان به چاپ رسید
و بعدها در تهران به صورت افست چاپ و در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
شوریده همچنین کتابی تحت عنوان کشف المواد با موضوع ماده تاریخهای گوناگون و نیز اثری با
عنوان نامه روشندلان در توصیف و وصف الحال نابینایان
(که خود نیز از ۷ سالگی در جرگه نابینایان قرار گرفته بود) تألیف کرده است.
در سال ۱۳۰۱ ق/۱۲۶۲ ش که بیماری همهگیر و نابودکننده وبا بلای جان مردم شیراز و اهالی
فارس شد بسیاری از مردم آن سامان، از طبقات مختلف را هلاک کرد،
شوریده با زبان طنز و بهرهگیری از اصطلاحات محلی، اهالی فارس، حاکمیت وقت و نیز اعیان
و اشراف فارس و شیراز را مورد استهزا و تمسخر قرار داد و از فساد اخلاق این طبقه از اجتماع فارس
سخن به میان آورد، که از سوی حکمران وقت فارس، صاحبدیوان، مورد غضب واقع شد و با چوب
و فلک تنبیه شد و به دنبال آن هجو نامهای در حق صاحبدیوان سرود.
در سال ۱۳۳۴ ق/۱۲۹۴ ش هم که به دنبال تجاوز نظامی انگلستان به جنوب ایران و از جمله بوشهر
اهالی فارس و شیراز مستعد مقابله و مبارزه با متجاوزان انگلیسی میشدند،
شوریده اشعاری در مدح و تشویق وطن پرستان شیراز و فارس سروده تقدیم انجمن فدائیان شیراز کرد.
مقبره او در جوار مقبره شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی قرار دارد .
او قبل از مرگ اشعاری برای سنگ مقبره خود سروده که با این بیت شروع میشود:
چون برین در، سر و کار است به رحمان ِ رحیم نه امیدم به بهشت است و نه بیمم زجحیم
منابع :